بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
همان جمعه نوشته ات را خواندم ولي نمي دانستم چي بنويسم . فكر كردم چه چيزي بنويسم تا دل سوخته ات آرام گيرد ولي مي ترسيدم با نوشته ام بر دردهايت افزوده گردد .در هر صورت آنچه كه به نظرم تكليف هست مي نويسم كه نه فقط براي شما كه براي تمامي خوانندگان وبلاگت .شهيد شايد يك واژه اي باشد كه ما را در عالمي معنوي برده و كلماتي مانند ايثار و فداكاري را برايمان معني كند ولي هركه به اين فيض رسيده چندين منزل را پيموده تا در قرب الهي جايش داده اند .اول از همه تفكر شهادت را در خود ايجاد كرده و بعد هم از همه دلبستگي هايش دل كنده و راهي مسلخ شده و او نه براي كشته شدن بل به منظور جلب رضايت دوست در اين راه قدم گذاشته و حالي نظر حضرت دوست چه باشد كه او را پيش خود فرا خواند و يا در اين دنياي خاكي چندگاهي به تمناي وصال دوست نگهش دارد .خواهر و برادر من ، شهيد نه تنها جان بلكه همه چيز خود را براي وصال تقديم مي كند . آبرو ، مال و فرزندان ، دوستان و لذايذ دنيا و مقامات آن و ... او همه را يكجا مي دهد تا در عوض رضايت يار را بدست آورد . در اينجا معامله اي هست بس سودمند : داشته هاي آدمي در قبال يك نگاه دوست و اوست كه بهاي آن نگاه را مي داند و مي پردازد .يا علي