سلام عليکم
بالاخره آپيديد پس !اين نماينده حکومت بودن هم داستاني شده ديگه ؛ منو منزل هم هر جا ميريم يهو يکي سر ميرسه و سفره دلش باز ميشه ، اولا سخت بود کمي اما ديگه عادت کرديم که همون لبخند رو بزنيم و بگذريم ...
همسر ميگه اگه اينا با زدن اين حرفا به ما سبک ميشن بذار بزنن ، لا مشکل
پ ن : پست تبليغاتي شرکت تاکسيراني