• وبلاگ : قصه بچه بسيجي
  • يادداشت : روضه بازي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سارا 
    سلام مجدد.جوابتون رو خوندم مرسي.نظر شما متين. به اميد روزي که ما هم مجال اين رو داشته باشيم که بچه مون رو اونطور که مي خواهيم در همين ايران بزرگ کنيم.تو همين ايران مدارسي باشه که با عقايد ما هم جور در بياد. شايد وقتي ميگم ما سوال پيش بياد که کي؟ ما يعني کسايي که کمي عقايدشون از شما متفاوته.متفاوت فقط، نه الزاما غلط...اميدوارم منظورم رو درک کنين.
    پاسخ

    عليك سلام.من و شما نداره.هردو مسلمانيم و هردو تشنه اسلاب ناب محمدي.عقايدمون هم باهم فرقي نداره.فقط هردو بخشهاي كمي از اسلام رو ميدونيم.يك بخشهايي رو شما ميدونيد كه من نميدونم و يك جزئياتي كه من ميدونم وشما شايد شايد كمي كمتر بدونيد.كه قطعاشما بيشتر ميدونيد.به اميد روزي كه مدرس ما(من و شما) اسلام ناب محمدي رو آموزش بده.موفق باشيد.
    + سارا 
    سلام . خوبيد؟راستش نوشته اي که در مورد حديثه بود رو خوندم واقعا متاسف شدم.اميدوارم صبر داشته باشين.
    نوشته ي روضه بازي رو تا حدودي خوندم نسبت به تخصص خودم بگم که پسر و دختر بهتره در کنار هم بزرگ بشن از نظر روان شناسي جدا کردن اونها از هم از سنين کودکي براي هر دوشون ايجادمشکل ميکنه.
    و به نظر خودم سياست دوري آتش و پنبه هم کمي توهين به قوه ي انتخاب آدمه.
    پاسخ

    سلام. متشكرم كه مطالعه كرديد.در مورد تخصص شما من چيزي سردرنميارم اما من همون بچه اي هستم كه در دوران كودكي در بازي هايم و كودكي هايم از پسرها جدا بوده ام و به قول شما همان سياست پنبه و آتش در موردم اعمال شده. امروز نه تنها خوشحالم و دستان والدينم را بوسه مي زنم به خاطر اجراي چنين سياستي كه خودم هم همين شيوه را براي فرزندانم پياده مي كنم. چون حيف و عفتي كه امروز مي توانم داشته باشم را مديون همان سياست آتش و پنبه هستم. و اينگونه دنياي حيا و عفت من و فرزندانم هر چه عميق تر پايه ريزي ميشود. و اصلا هم قوه انتخاب من احساس توهين نمي كند! و نظر روانشانسي اسلام را بيشتر از روانشانسي غربي قبول دارم.


    سلام خيلي تپل بود من که خيلي حال کردم...

    به وبلاگ منم سر بزن نظر يادت نره.... موفق باشي هميشه.علي يارت باي

    خيلييييييييييي بامزه بود
    پاسخ

    بامزه به نظر ميرسه چون يك حقيقت كودكانه و پرخاطره است!
    با عرض سلام مصلب جالب و زيبايي بود
    سري هم به وبلاگ ما بزن

    + نستله يك كالاي اسرائيلي 
    بسم الله
    فردا (دوشنبه) ساعت ? صبح .. ايستگاه امام خميني (ره) ... جمع آوري تبليغات نسکافه (نستله حامي اقتصاد اسراييل) از بيلبوردهاي ايستگاه هاي مترو ..

    farsnews.net/newstext.php?nn=8611170127

    سلام

    خاطرات بود يا روضه؟

    اشكمون را جاري كرد.

    بسيار زيبا بود. موفق باشي.

    + يا حسين 

    السلام عليک يا ابا عبد الله

    نمي دانم اين همه سکوت در برابر ياوه گويي هاي اين مرد جاهل از براي چيست ؟ نمي دانم چرا در برابر اين همه توهين و جسارت به ساحت مقدس مولايمان علي و دردانه ي مظلومش حسين ساکت نشسته ايم.؟ ما را چه شده است ؟ در همين تهران در زير گوش ما فردي به نام ناصر پورپيرار در کتابي به نام " بر آمدن اسلام " به ياوه نويسي و لجن پراکني پرداخته و ما در خوابيم. وي انتخاب علي (ع) را به جانشيني پيامبر توسط رسوا اكرم دروغ خوانده و علت قيام امام حسين را ميل به كسب ثورت و قدرت دتنسته است. ( نعوذ بالله ) قلم شرمنده ي مولاست از ذکر توهين هايي که به آقا ابا عبدالله الحسين و پدر بزرگوارش کرده است وگر نه گوشه اي از توهين هايش ر ا مي نوشتم.

    بابي انت و امي يا مولاي.

    ما ساکت نخواهم نشست.

    + يا حسين 

    السلام عليک يا ابا عبد الله

    نمي دانم اين همه سکوت در برابر ياوه گويي هاي اين مرد جاهل از براي چيست ؟ نمي دانم چرا در برابر اين همه توهين و جسارت به ساحت مقدس مولايمان علي و دردانه ي مظلومش حسين ساکت نشسته ايم.؟ ما را چه شده است ؟ در همين تهران در زير گوش ما فردي به نام ناصر پورپيرار در کتابي به نام " بر آمدن اسلام " به ياوه نويسي و لجن پراکني پرداخته و ما در خوابيم. قلم شرمنده ي مولاست از ذکر توهين هايي که به آقا ابا عبدلاه الحسين و پدر بزرگوارش کرده است وگر نه گوشه اي از توهين هايش ر ا مي نوشتم.

    بابي انت و امي يا مولاي.

    ما ساکت نخواهم نشست.

    سلام . خاطره خيلي قشنگي بود . مثل اينکه شما بيشتر از ما استعداد اخوند شدن داشتيد ها !!!!!!!! ما رو هم ياد کن توي ايوان طلا. توي دارالهديه . تو محضر علي بن موس الرضا (ع)
    ياعلي.

    سلام...

    دوران خوبي بود... خودم هم چند بار آخوند شدم!

    آن دوران شايد روضه هايمان باور پذير تر بودند و همچنين آخوندهايمان!!! به هزار و يك دليل كه همه مي دانيم...

    سلام عليکم! حيف اين خاطره زيبا و تاثير گذار نبود که در دنياي مجازي نوشته نشود ؟!!!

    سلام عليكم

    جالب بود

    ساده و گيرا.......

    كاشكي هنوز بچه بوديم حداقل روضه هاي زمان بچگي بدون هيچ ريايي بود و حسابي به دل مي نشست

    اگه رفتيد عزاداري دعا يادتون نره

    موفق باشيد

    ياعلي

    سلام عليكم

    چه زيبا و روان نوشتيد

    چه نكات مهمي كه در همان اشارات گذرا و ظاهرا حاشيه اي مطرح كرديد...

    .

    كاش هنوز بچه بوديم و روضه بازي ميكرديم .... الان بچه ها بزرگ شده اند و دارن با روضه بازي مي كنند ...

    امام حسين(ع) شده بهونه براي گريه به مصيبت هاي خودمون .. عرض اندام ... چشم و هم چشمي ... خرج هاي بيهوده ... سخنراني هاي بي نماز .. عزاداري هاي بدون سخنراني .... روضه هاي عجيب و غريب ....

    سخنرانانمان انتقاد مي كنند از ... (بماند شما خودت مي داني) .... مداحان سخنراني مي كنند .... خواننده ها مداحي مي كنند .... و ....

    هر هيئتي كه علم و چهل چراغش بزرگتر باشد به آقا نزديك تر است ... و من آقايشان را نمي شناسم!

    هنوز هم در صف زنجير زنان بچه ها را مي بينيد كه با خلوص و محكم زنجير مي زنند ... و بزرگان بدن ساز را كه با دقت تمام زنجير را آرام به شانه هايشان نزديك ميكنند...

    ...

    كاش كوچك بوديم و روضه بازي مي كرديم ... كاش بزرگ نشده بوديم تا با روضه بازي كنيم

    جاري باشيد

    التماس دعا

    يا حق