• وبلاگ : قصه بچه بسيجي
  • يادداشت : قمر يعني...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 26 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يا شايد هم

    كربلا كعبه عشق است و من اندر احرام

    شد در اين كعبه عشاق دوتا تقصيرم

    دست من خورد به آبي كه نصيب تو نشد

    چشم من داد و از آن آب روان تصويرم

    بايد اين ديده و اين دست دهم قرباني

    تا كه تكميل شود حج من و تقصيرم

    يا اين يكي

    تا مشكتو تو آب زدي موج هاي دريا شد آروم

    تا رو به ساحل اومدي بغضي نشست روي گلو

    همان دم بود غربت دنيا شد نصيبم

    به لب گل كرد آيه هاي امن يجيبم

    بلند شو بنگر كه شمشيرا رو كشيدند

    حالا ديگه بي تو من ديگه مي ميرم

    غريبم اباالفضل...............