سلام خيلي تپل بود من که خيلي حال کردم...
به وبلاگ منم سر بزن نظر يادت نره.... موفق باشي هميشه.علي يارت باي
سلام
خاطرات بود يا روضه؟
اشكمون را جاري كرد.
بسيار زيبا بود. موفق باشي.
السلام عليک يا ابا عبد الله
نمي دانم اين همه سکوت در برابر ياوه گويي هاي اين مرد جاهل از براي چيست ؟ نمي دانم چرا در برابر اين همه توهين و جسارت به ساحت مقدس مولايمان علي و دردانه ي مظلومش حسين ساکت نشسته ايم.؟ ما را چه شده است ؟ در همين تهران در زير گوش ما فردي به نام ناصر پورپيرار در کتابي به نام " بر آمدن اسلام " به ياوه نويسي و لجن پراکني پرداخته و ما در خوابيم. وي انتخاب علي (ع) را به جانشيني پيامبر توسط رسوا اكرم دروغ خوانده و علت قيام امام حسين را ميل به كسب ثورت و قدرت دتنسته است. ( نعوذ بالله ) قلم شرمنده ي مولاست از ذکر توهين هايي که به آقا ابا عبدالله الحسين و پدر بزرگوارش کرده است وگر نه گوشه اي از توهين هايش ر ا مي نوشتم.
بابي انت و امي يا مولاي.
ما ساکت نخواهم نشست.
نمي دانم اين همه سکوت در برابر ياوه گويي هاي اين مرد جاهل از براي چيست ؟ نمي دانم چرا در برابر اين همه توهين و جسارت به ساحت مقدس مولايمان علي و دردانه ي مظلومش حسين ساکت نشسته ايم.؟ ما را چه شده است ؟ در همين تهران در زير گوش ما فردي به نام ناصر پورپيرار در کتابي به نام " بر آمدن اسلام " به ياوه نويسي و لجن پراکني پرداخته و ما در خوابيم. قلم شرمنده ي مولاست از ذکر توهين هايي که به آقا ابا عبدلاه الحسين و پدر بزرگوارش کرده است وگر نه گوشه اي از توهين هايش ر ا مي نوشتم.
سلام...
دوران خوبي بود... خودم هم چند بار آخوند شدم!
آن دوران شايد روضه هايمان باور پذير تر بودند و همچنين آخوندهايمان!!! به هزار و يك دليل كه همه مي دانيم...
سلام عليکم! حيف اين خاطره زيبا و تاثير گذار نبود که در دنياي مجازي نوشته نشود ؟!!!
سلام عليكم
جالب بود
ساده و گيرا.......
كاشكي هنوز بچه بوديم حداقل روضه هاي زمان بچگي بدون هيچ ريايي بود و حسابي به دل مي نشست
اگه رفتيد عزاداري دعا يادتون نره
موفق باشيد
ياعلي
چه زيبا و روان نوشتيد
چه نكات مهمي كه در همان اشارات گذرا و ظاهرا حاشيه اي مطرح كرديد...
.
كاش هنوز بچه بوديم و روضه بازي ميكرديم .... الان بچه ها بزرگ شده اند و دارن با روضه بازي مي كنند ...
امام حسين(ع) شده بهونه براي گريه به مصيبت هاي خودمون .. عرض اندام ... چشم و هم چشمي ... خرج هاي بيهوده ... سخنراني هاي بي نماز .. عزاداري هاي بدون سخنراني .... روضه هاي عجيب و غريب ....
سخنرانانمان انتقاد مي كنند از ... (بماند شما خودت مي داني) .... مداحان سخنراني مي كنند .... خواننده ها مداحي مي كنند .... و ....
هر هيئتي كه علم و چهل چراغش بزرگتر باشد به آقا نزديك تر است ... و من آقايشان را نمي شناسم!
هنوز هم در صف زنجير زنان بچه ها را مي بينيد كه با خلوص و محكم زنجير مي زنند ... و بزرگان بدن ساز را كه با دقت تمام زنجير را آرام به شانه هايشان نزديك ميكنند...
...
كاش كوچك بوديم و روضه بازي مي كرديم ... كاش بزرگ نشده بوديم تا با روضه بازي كنيم
جاري باشيد
التماس دعا
يا حق