سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]

قصه بچه بسیجی


...



یک بسیجی ::: چهارشنبه 85/12/23::: ساعت 10:59 صبح


سلام علیکم

این هم عکاس شدن من به شیوه ناشی گری اونهم ساعت 4 و ده دقیقه صبح

نپرسید ربطش به قصه چیه که ........

این عکس ماه مال دو هفته پیشه:

این هم عکس ماه در ساعت 4 و 16 دقیقه:

خوب اینم از ماه. حالا خجالت نکش ماه عزیز. بیا بیرون. چیزی نشده که... بیا

 



یک بسیجی ::: یکشنبه 85/12/13::: ساعت 10:31 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 2
کل بازدید :297754
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
یک بسیجی
من یک بسیجی ام. شاید نه یک بسیجی واقعی ولی حداقل اسمش باعث افتخاره من است.
 
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<