أعوذ بالله من نفسی
بسم الله الرحمن الرحیم
نوشتن از کربلا و واقعه عاشورا بسیار دشوارتر از آنست که بنده ای بخواهد آن را به رشته تحریر در آورد.
هیهات هیهات هیهات
قسمت دوم
*و اما آب...
هنگامی که انسان نیازمند آب باشد, به سراغ آب می رود و آب می نوشد. در ضرب المثل ها آمده است که به هنگامی که می خواهند بگویند کاری سهل و آسان و ساده است, می گویند:
" مثل آب خوردن می ماند"
یعنی مثل آب خوردن, آسان و ساده انجام می شود. بله به راستی آب خوردن ساده است.
انسان به صورت عادی در طول روز نیازمند آب است. در ماه مبارک رمضان انسان هنگامی که از سحر گاه خود را از خوردن منع می کند, به هنگام اذان مغرب, عطش او را فرا می گیرد و حقیقتا نیازمند آب است و ابتدا به آب افطار می کند. طبیعتا این عادی ترین حالت است. اما اگر انسان تحرک داشته باشد بدن وی عرق کرده و قدری آب از دست می دهد. در نتیجه نیاز مند آن است که به بدن خویش آب برساند. پس به محض احساس عطش قدری آب می نوشد و عطش را می خواباند.
در روز عاشورا و در آن گرمای هوا, دلاوران کربلا تحرک بسیار داشتند و کودکان را تاب گرما نبود. عطش سینه ها را می سوزاند و لبها را ترک زده بود. اما آب کجا بود؟! مسئول آب که بود؟!...
مسئول آب قمر بود. قمر بنی هاشم. همان که کوچه های بنی هاشم از نور او روشن بود....
*قمر یعنی ....
اندکی که با خود بیاندیشی, خواهی فهمید که این لقب بی جهت به عباس ابن علی علیه السلام نسبت داده نشده است.
در فرهنگ لغت فارسی کلمه " قمر " اینگونه آمده است:
قمر ۱= ۱_ ماه
۲_ هر ستاره ای که به دور یکی از سیارات بگردد, قمر آن سیاره محسوب می شود.
۳_انسان کامل...
قبل از اینکه بقیه مطلب را بخوانید روی این عکس کلیک کنید...
" عرب سه شب اول و سه شب آخر ماه, به ماه می گوید " هلال" و در مابقی ماه, به ماه می گوید " قمر".۲
در میان عرب مرسوم است که به هر کس مناسب با شخصیت وی لقبی را نسبت می دادند و از آنجا که در عرب چیزی مانند نام فامیلی که در ایران مرسوم است, وجود نداشته, لذا افراد را به نام لقب نیز صدا می زده اند.
و به عباس ابن علی علیه السلام لقب قمر را داده اند.
" بدین لحاظ به حضرت ابوالفضل می گفتند " قمر بنی هاشم " که نور جمال و چهره ی مبارک او مانند ماه درخشان بود و در تاریکی ها احتیاجی به نور نداشت." ۳ همچنین " از نظر فضائل نفسانی و جسمانی انگشت نشان بوده است."۴
*سقایی یک ماه...
"((اجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن امن بالله و الیوم الاخر و جاهد فی سبیل الله لا یستون عند الله و الله لایهدی القوم الظالمین))" ۵
"آیا رتبه سقایت و آب دادن به حاجیان و تعمیر کردن مسجد الحرام را با مقام آنکس که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده یکسان می شمرید؟ هرگز آن نزد خدا با این یکسان نخواهد بود و خدا ظالمان را هرگز به بهشت هدایت نخواهد کرد."
در آن زمان برای مقام سقایی و سیراب کردن تشنگان اهمیت ویژه ای قائل بودند و آن را برابر با ایمان به خدا می دانستند.
در فرهنگ لغت فارسی کلمه ی " سقا " اینگونه آمده است:
سقاء ۶ = ۱_ فروشنده آب, آب دهنده, آبکش.
۲_ مشک آب یا شیر.
" امام جعفر صادق علیه السلام از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل می فرمایند که فرمودند:
کسیکه قادر باشد و یک شربت آب به شخص مومن دهد, خدای رئوف بشماره ی هر شربت آب, هفتاد هزار حسنه به وی عطا خواهد کرد. چنانچه از طریقی که قادر بر آب نباشد ( یعنی به مشقت و زحمت بیافتاد و به شخص مومنی آب دهد ) ثوابش مثل آن است که ده نفر از فرزندان حضرت اسماعیل را آزاد نموده باشد." ۷
"عشاق چون به درگه معشوق رو کنند
از آب دیدگان تن خود شستشو کنند
اول قدم ز جان و سر خویش بگذرند
از خون خود تهیه ی غسل و وضو کنند
از تیغ بر تنشان زخمی ار رسد
آن زخم را ز سوزن مژگان رفو کنند
قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق
در روز حشر رتبه ی او آرزو کنند
عباس نامدار که شاهان روزگار
از خاک کوی او طلب آبرو کنند
میراب بود و لب تشنه جان سپرد
میخواست آب کوثرش اندر گلو کنند
بیدست ماند و داد خدا دست خود به او
آنانکه منکرند بگو رو به رو کنند
گر دست او نه دست خدائی است پس چرا
از شاه تا گدا همه رو سوی او کنند
درگاه او که درگه باب الحوائج است
باب الحوائجش همه جا گفتگو کنند"۸
"هر کس تشنه ی هر چه باشد و متوسل به حضرت باب الحوائج قمر بنی هاشم بشود, به خواست خدا سیراب خواهد شد. خواه تشنه ی آب یا تشنه ی علم یا تشنه ی اولاد یا تشنه ی زیارت و یا امثال ذلک باشد." ۹
و ابوالفضل العباس سقای کربلا و کودکان چشم به راه او و دستان پر آب او...
و اما در آخر خالی از لطف نیست که این سه تا صوت را هم بشنوید....
تو طبیب دل بیمار منی
خبر شهادت عباس علمدار
منابع:
۱_ فرهنگ لغت فارسی دکتر محمد معین/صفحه ۷۶۸
۲_ ستارگان درخشان/جلد ۱۵/ محمد جواد نجفی/صفحه ۲۷
۳_ همان/ همان/ همان/ صفحه ۲۸
۴_ همان/ همان/ همان/ همان
۵_ قرآن کریم/ سوره توبه / آیه ۱۸
۶_ فرهنگ لغت فارسی دکتر محمد معین/صفحه ۵۷۶
۷_ ستارگان درخشان/جلد ۱۵/ محمد جواد نجفی/صفحه ۳۲
۸_ ستارگان درخشان/جلد ۱۵/ محمد جواد نجفی/صفحه ۲۹ و ۳۰
۹_ همان/ همان/ همان/ صفحه ۳۳